راه بزرگ شدن روح انسان در این داستان وجود دارد :
شخصى زمان امام صادق (علیه السلام ) ، به مسجد مدینه وارد شد
و مردم دورش را گرفتند. وقتى حضرت وارد مسجد شد،
معرکه اى عجیب را در مسجد
مشاهده کرد. همه مردم ،
اطراف شخصى اجتماع کرده بودند تا او را ببینند.
حضرت فرمود:
این جا چه خبر است و این شخص کیست ؟! عرض کردند:
شخصى است که
از همه جاى عالم خبر دارد !
حضرت نزد او رفت و به او فرمود: آیا تو چنین
ادعایى دارى ؟!
گفت : بله . حضرت دستش را مشت کرد و به او نشان داد
و
فرمود: در دست من چیست ؟ شخص تاملى کرد و
شگفتى سر تا پایش را فرا گرفت .
حضرت فرمود:
در دست من چیست ؟ شخص گفت : هم اکنون ،
هر چه را در زمین بوده
است ، در جاى خود مى بینم .
فقط مرغى در فلان جزیره ، دو تخم گذاشته بود که
الآن یکى از آنها سر جایش نیست . چیزى که در دست
شما است ، باید تخم گمشده باشد. حضرت مشتش
را باز کرد و همه دیدند که تخم
پرنده اى است ؛
سپس از مرد پرسید: این قدرت را از کجا آورده اى ؟!
شخص گفت :
این قدرت را از راه مخالفت با نفس
به دست آورده ام . هر چه دلم خواست ،
با آن مخالفت کردم
. حضرت فرمود: آیا مایلى مسلمان شوى ؟
شخص در ابتدا پاسخ منفى داد ؛ (درخواست امام هم مخالف نفسش بود )
اما عاقبت تحت تاثیر شخصیت و سخنان امام
قرار گرفت و مسلمان شد.
پس از پذیرش اسلام ،
متوجه شد چیزهایى را که پیشتر در اطراف عالم
مى دیده است ، حالا نمى بیند. از امام صادق (علیه السلام ) پرسید:
آقا! چرا قدرتم را از دست دادم ؟ اگر
اسلام دین حق است ،
باید قدرت و نورانیتم بیشتر شود. حضرت فرمود: تا به حال
هر چه زحمت مى کشیدى ، خدا مزد زحماتت را در همین
دنیا به تو عطا مى کرد ؛
اما از حالا به بعد هر چه زحمت بکشى ،
خدا پاداش آن را براى آخرتت ذخیره
مى کند ، مگر این که پاداش
زحماتت را در همین دنیا بخواهى و از پاداش آخرت چشم بپوشى
گؤنده ر بؤلوم لر: