میرزا حسین كریمی مراغهای شاعر معاصر آذربایجانی است. او متولد 1310 در «روشت» از روستاهای مراغه است. كریمی ادامه دهنده سبك سنتی و كلاسیك شعر بود و غالباً در اشعار طنز رسم و رسوم زمان خود را به باد انتقاد گرفته است. اكثر اشعار او هر چند به تركی آذربایجانی سرود شدهاند ولی به علت مقید بودن به سبك قدیم و اوزان شعری با تعبیرات و اصطلاحات عربی و فارسی بسیاری آمیختگی دارند.
زندگی:
استاد كریمی مراغهای سال 1310 هجری شمسی در یك خانواده كاملاً متدین و معتقد به اصول و مذهب تشییع و خاندان عصمت و طهارت چشم به دنیای پر آشوب گشود.
دوران كودكی را در جمع خانواده باصفا و صمیمیّت خود سپری ساخت. پدر او مرحوم ذاكر مراغهای با تحصیلات قدیمه، شاعریست با احساس كه در بازار مراغه به كار شمعریزی و بقالی مشغول بوده، و با اندك سرمایهای چرخ سنگین زندگی را به چرخش انداخته بود. گرچه از لحاظ مالی امكانات چندانی نداشت ولی دارای مناعت طبع بود كه در قبال هر كس و نا كسی سرخم نكرده و با اتكاء به عنایت پروردگار از یك محبوبیت و احترام همگانی برخوردار بوده است. ایشان در دوران حیات خویش آثاری بس گرانبها به یادگار گذاشته است كه مقادیر زیادی از آثار وی هنوز چاپ نشده است. او در زمان حیات خود تربیت فرزند ارشد خویش حسین كریمی را زیر نظر گرفته و برای تعلیم و تربیت فرزند همت گذاشت.
تحصیلات، دوران كودكی، نوجوانی و جوانی:
كریمی تحصیلات اولیه خود را با فراگیری درسهایی از قرآن مجید آغاز و سپس برای اخذ معلومات كلاسیك وارد مدرسه شد و اوایل سال ۱۳۲۰هجری شمسی دست در دست پدر فاضلش قدم به عرصه بازار نهاد.
متاسفانه عدم سرمایه كافی نه تنها مانع ادامه تحصیلات آقای كریمی گردید بلكه مانع شد كه پدر برای یگانه فرزندش محل كسبی دست و پا كند روی این اصل آقای كریمی بالاجبار برای تامین معاش خود به دستفروشی در بازار مراغه پرداخت و شبها با تنی خسته و رنجور پای درس پدر نشست و به منظور فراگیری زبان فارسی و قرآن مجید و معلومات عربی و كسب مسائل دینی از پدر كسب فیض كرد تا اینكه توانست با استعداد خدادادی خود خوشه چین بوستان پربار پدر گردد و آشنایی كامل با اصول دینی پیدا كند.
كریمی روزها درحالیكه در كنار كارگاه كوچك شمعریزی و بقالی پدر بیوقفه كار میكرد و ساعات بیكاری پشت پیشخوان دست فروشی قرار میگرفت و كوی و برزن شهر را برای فروش اجناس خود زیر پا میگذاشت بیتوجه به مشقتهای طاقتفرسای زندگی ترانههای امید را در زیر زبان زمزمه و كلماتی را بهم متصل میكرد. رفته رفته بازی با الفاظ او را متوجه این واقعیت ساخت كه كلمات را بهرشته كشیده و از جابجائی حروف، كلمات موزونی را بهوجود آورد. گاه میایستاد و آنچه را كه زمزمه میكرد روی ورق پارههایی مینوشت. ولی دل و جرات آن را نداشت كه نوشتهها و گفتههایش را در محضر استاد خود ذاكر ارائه دهد، چرا كه میدانست پدر از چهرههای ادب و شمع محفل ادیبان شهر میباشد. تا اینكه روزی از روزها مرحوم ذاكر مراغهای در كنار بساط دستفروشی پسرش حسین كریمی چشمش به پاره كاغذی افتاد كه روی آن حروف و كلماتی به نظم كشیده شده بود، حدس میزد پسرش با یك تعلیم و تربیت جزئی روزی و روزگاری در سلك شاعران قرار گیرد، ولی واقعیت این است كه مرحوم ذاكر هرگز در دوران ۱۵سالگی پسرش نمیتوانست این پیشبینی را داشته باشد و شاید در آن زمان این تصور نمیرفت كه روزی اشتهار و شهرت دست پروردهاش فراگیر خواهد بود و باز نمیتوانست پیشبینی كند كه شاگرد مكتب آموز پدر روزی و روزگاری در مقام استادی محافل ادبی قرار خواهد گرفت و شمع جمع ارباب فضل و دانش و شعر و شاعری خواهد بود.
بههر تقدیر پدر دست فرزند خود را گرفت و بهسوی گلستان و بوستان همیشه پربار شیخ اجل سعدی شیراز برد و این بار باب شعر و شاعری را رو در روی فرزند قرار داد و به تدریس فنون فصاحت و بلاغت و قواعد پیچیده شاعری پرداخت. حسین كریمی مراغهای با دلی پر شور و احساس رقیق و دلی پركینه از بازی زمان با چشمانی كینه توزانه به آنانكه در پایمال كردن حقوق انسانها وحشیانه همّت گماشتهاند، نگریست. تضادهای ناروای حاكم بر جامعه را مورد بررسی قرار داد و آنان را در قالب اشعار خود گنجانید. گرچه استاد ذاكر از پیشرفت شاگرد خود خوشحال بود ولی عقیده و ایمانی كه به خاندان عصمت داشت افكار فرزند را بهسوی قتلگاه سالار شهیدان و ظلم و جنایت یزیدیان سوق داد. ناگفته نماند كه مرحوم ذاكر هر هفته عزای حسینی را برپا میداشت و به همت این مرد وارسته مراغهای هیئت شعرا و نوحهخوانان مراغه بنیان گذاشته شد و در آن زمان كه مراغه فاقد انجمن ادبی بود، شعرا و ادبا در زیر بیرق عزای حسینی جمع میشدند و سرودهای خود را به مشتاقان عرضه میكردند و مورد نقد و بررسی و اصلاح قرار میگرفتند، و حسین كریمی نیز در این مجالس همراه پدر شركت میجست و از آن بهره میبرد.
حسین كریمی دستی به سر و صورت مغازه شمعریزی پدر كشیده و در جوار آن به آب نباتپزی و سوجوق فروشی پرداخت تا اینكه در سال ۱۳۵۴ پدر را از دست داد و باز دكان پدری را ترك نگفت و همچنان جانشین پدر در دكان و در هیئت شعرا و نوحهخوانان بوده و زمام امور را با لیاقت و با تجربیاتی كه از پدر اندوخته بود بهدست گرفت.
استاد كریمی علاوه بر آثار گرانبهایی كه بهنام رنگارنگ تدوین كردهاند دارای آثار ارزشمند و سوزناكی در مراثی خاندان آل عصمت و طهارت در ۱۸ جلد به شرح ذیل میباشد:
- ۱۴ معصوم
- انتقام كربلا
- دریای اشك
- گلشن عزا
- بزم غم
- آتشكده كریمی
- غوغای انقلاب
- احرام عشق
- جلالتها
- كتاب غم
- گلستان كریمی
- بوستان كریمی
از كعبه تا كربلا، كه تا بهحال تجدید چاپ شده و در دسترس مشتاقان قرار گرفته است.
خانواده استاد كریمی:
استاد كریمی از ازدواج با همسر خویش دارای ۵ پسر و جمعاً ۱۱ نوه میباشد كه همه پروانگان شمع وجود و مریدان درگاه پدرند و هنوز هم كه هنوز است تعالیم مرحوم ذاكر در جمع خانواده كریمی حكمفرماست.
استاد كریمی در حال حاضر مغازه پدر را براساس علاقهای كه به كتاب و اشاعه فرهنگ دارد به كتابفروشی تبدیل كرده و در قسمتی از كتابفروشی در جایگاه پدر با همان كیفیت و صمیمیت ابوی مرحومش پا برجاست؛ و كرسی كوچكی در انتهای مغازه و در كنار آن سماور نفتی با چند استكان قرار دارد كه این مغازه را به مركز تجمع شعرای مراغهای تبدیل كرده است. در این مغازه ادبای مراغه دورادور استاد جمع شده و به رهنمودها و سخنانش گوش فرا میدهند و میتوان گفت كلاسی است برای نو آموزان مكتب شاعری.
روزهای جمعه هیئت شعرا و نوحهخوانان تحت رهبری و ارشاد استاد كریمی هر هفته در منزل یكی از شركت كنندگان برگزار میگردد و علاوه بر آن در ایام مبارك ماه رمضان همه شب بعد از افطار در زیر پرچم هیئت مشتاقان جمع میشوند و روزهای محرمالحرام از اول تا پایان محرم همه روزه مراسم عزاداری ترتیب داده میشود كه سخنان حكیمانه استاد رونق بخش این مجالس میباشد.
دوران میانسالی و پیری:
استاد كریمی با كبر سن تنی سالم و روحیهای قوی و عزمی استوار و ارادهای آهنین دارد اغلب در سیر و سیاحت است و عقیده بر این دارد كه انسان بهخصوص شاعر همیشه باید سیر و سیاحت داشته باشد.روی این اصل سالی چند بار با دوستان به شهرها مسافرت میكند و هر بار سفرنامههای منظومی ره آورد این مسافرتهاست كه در حال حاضر سفرنامههای كریمی در حدود ۳۰۰ صفحه وزیری آماده چاپ میباشد كه در هر یك از ابیات سفرنامهها دریایی از پند و اندرز گنجانیده شده است. سفرنامههای استاد كریمی همه و همه به شهد پند و اندرز آلوده به طنز میباشد اما سفرنامه زیارت شام و بهخصوص اخیراً به مكه مكرمه به شیوهی مذهبی- عرفانی تنظیم و تدوین گردیده است كه نه تنها از نظر قدرت بیان بلكه از لحاظ رعایت اصول و قواعد شعری در نوع خود بینظیر بوده و توانسته است عظمت اسلام و كنفرانس اسلامی را در یك تابلوی بسیار گویا مجسم سازد. با اینحال متاسفانه این سفرنامهها مانند دیگر آثار استاد همچنان بدون چاپ باقی مانده است.
وی ضمن سرودن مراثی و ذكر مصیبتهای حضرت حسین(ع) با علاقهای كه به طنز داشته راه طنز را برای اشعار خود برگزید، چرا كه بهخوبی تشخیص داده بود كه تنها از راه طنز و فكاهی میتواند دردها و آلام جامعه را به گوش مسئولین امر برساند و باز متوجه شده بود كه تنها میتواند مردم به خواب رفته و بیخبر از مظالم ظلم را با شیپور طنز بیدار سازد. روی این اصل سرودههای خود را در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در قالب یك جلد رنگارنگ به قطع جیبی در سیصد صفحه به چاپ رسانید. هنور چند صباحی از طبع كتاب نگذشته بود كه چاپ اول نایاب گردید و اشعار آمیخته به چاشنی طنز كریمی دیوار خانهها را شكست و دست بهدست مردم مشتاق شهرهای آذربایجان گردید و اشعارش دهن به دهن در كوچه و بازار پخش شد.استقبال مردم موجبات تشویق و ترغیب میرزا حسین كریمی مراغهای برای چاپ دوم رنگارنگ و سرودن جلد دوم آن را فراهم ساخت، در سال ۱۳۳۹ جلد دوم رنگارنگ به چاپ رسید و در نتیجه جلد سوم آن را سال ۱۳۴۲به اتمام رساند. تشویق و حمایت و علاقهمندی مردم موجب شد كه استاد كریمی اشعار طنز و غزلیات خود را در ۱۵ جلد تدوین و بهچاپ رساند كه به شرح زیر میباشد:
- جلد اول رنگارنگ چاپ اول ۱۳۳۸، ۲۳ بار تجدید چاپ شده است.
- جلد دوم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۳۹، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
- جلد سوم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۲، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
- جلد چهارم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۵، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
- جلد پنجم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۷، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
- جلد ششم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۵۳، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
برگرفته از سایت ویكیپدیا با اندكی تلخیص
گؤنده ر بؤلوم لر: میرزا كریمی مراغه ای