حكمت روزه داشتن بگذار
باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس
و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر كه صبرش ستون ایمان بود
پشتشیطان از او خمیده شود
عارفان سر كشیده گوش به زنگ
كز شب غره ماه دیده شود
آفتاب ریاضتى كه ازو
میوه معرفت رسیده شود
عطش روزه مى بریم آرزو
كو به دندان جگر جویده شود
چه جلایى دهد به جوهر روح
كادمى صافى و چكیده شود
بذل افطارى سفره عدلى است
كه در آفاق گستریده شود
فقر بر چیدهدار از خوانى
كه به پاى فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست
گوش كن نكته پروریده شود
از یكى میوه عمل كه درو
كشته شد سى هزار چیده شود
گر تكانى خورى در آن یك شب
نخل عمر از گنه تكیده شود
چه گذارى به راه توبه كزو
پیچ و خمها میان بریده شود
مفت مفروش كز بهاى شبى
عمرها باز پس خریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر كوه
پرتوى مانده تا پریده شود
تا دمى مانده سر بر آر از خواب
ور نه صور خدا دمیده شود
در جهنم ندامتى است كزو
دست و لب ها همه گزیده شود
مزه تشنگى و گرسنگى
گر به كام فرو چشیده شود
به خدا تا گرسنه ای نالید
تسمه از گردهها كشیده شود
"شهریار"
گؤنده ر بؤلوم لر: استاد شهریار