رقص معمولاً به حرکتهای انسان که برای بیان یک حالت انجام میگیرد گفته میشود. رقص میتواند در یک محیط اجرایی ، روحانی یا اجتماعی اجرا شود . واژه رقص همچنین برای نشان دادن جنبشهای موزون و ترازمند جانداران و اشیاء دیگر به کار میرود مانند رقص برگها، رقص جفت گیری در جانوران یا رقص باد .
رقص یکی از شاخه های جدایی ناپذیر هنرهای زیبای ملت های جهان است . هر ملتی دارای رقص های مخصوص به خود می باشد . در عصر حاضر این نوع هنر انکشاف زیادی نموده و در نوع خود به شاخه های گوناگونی تبدیل گشته است . رقص نوعی از هنرهای زیباست که بر اساس اجرای حرکات موزون و کشش بدن انجام می شود. رقص به عنوان هنر پنجم از هنرهای هفتگانه به شمار میآید .
در ادبیات بسیاری ملل رقص حرکت و جنبشی برخاسته از درونیات و ذات و جوهره آدمی و پیوند و اشتراکات جسم و روح انسان با جهان خلقت است. در عرفان خیلی از اکاتب و ادیان نیز رقص و کاربردهای آن از جایگاهی ویژه برخوردار بوده اند. رقص درواقع بیان حالتی یا انتقال مفهومی و یا تحریک به حرکت یا حالتی است که ادیان مختلف نسبت بدان جهت گیری های متفاوتی دارند.
در گونه ای از رقص ها نفسانیات و نیروهای جسمانی انسان دخالت دارند و رقص مجموعه حرکاتی است برای انتقال روحیات جسمانی و در مواردی ارضاء نیازهای شهوانی است. اما در دیگر مکاتب و فرهنگ ها رقص نوعی هنر است در کنار دیگر هنرها برای انتقال پیام و ارتباطات انسانی.
مهمترین مصداقی که از رقص در روزگار باستان و بین عرفا و متصوفه می توان یافت رقص سماع است که تمرینی است برای رسیدن به حالتهای روحانی متعالی که نه در ظرفیت جسمی و نه روحی آدمهای عادی نیست که به چنین مراتبی دست یابند. از این روست که رقص سماع نوعی تمرین عرفانی است که شانیت آن از حرکت ذرات بر مدار عشقی حقیقی است که با چرخش های متوالی عاشق را محو و ذوب در آن می کند. این تمرین استعاری از جنبش نامیرای ذرات بر گرد الکترونها که نتیجه اش شکل گیری هستی و وجود هست را نیز متبادر می کند و فرضیه ای است بر شناخت ذرات وجودی اجسام و جهان هستی، قرن ها پیش از کشف مولکول، اتم و ذرات درونی آن.
حکیمان و ادبیان و شعرای ایران بسیار در باب رقص گفته اند و نوشته اند و سروده اند و جای جای مکتوبات و مکنونات قلبی مشاهیر و مفاخر علمی و ادبی این مرز و بوم مملو است از کنایه ها و اشاراتی از رقص و ابزار ضرب و طرب چه در شکل حقیقی و آشکار و چه به صورت نمادین و با زبان استعار.
شمس تبریزی سه شکل از ظهور حالات روح انسان کامل در حال تصوف را در موسیقی،رقص، شعر می داند. همچنین شمس تبریزی شادابی انسان، صمیمیت او با دیگران و باز کردن ذهن او برای پذیرش تمام دانستنی ها و علمها را در رقص می بیند.
رقص یک نوع هنر اجرای ریتمیک حرکات بر اساس انعطاف پذیری بدن انسان است. توضیح ارائه شده در دایره المعارف سوویت کامل نیست چرا که در تاریخ بشر قبل از پیدایش هنر و هنر آفرینی،رقص موجود بود. تکامل تدریجی رقص از گردش موزون و پریدن از آتش تا انجام مراسمی با فرمهای بدیع، حرکات ظریف، پانتومیم، تقلید و نقل، راه درازی را پیموده است. این سلسله از حرکات با مفهوم شکار، کمین، ردیابی، رماندن، گرفتن و جنگیدن و با تمثیلهایی چون فرا رسیدن بهار،بیداری طبیعت، کاشت، برداشت محصول، باغ چینی، صید ماهی، کومه سازی و در نهایت در حرکات موزون پهلوانی و حماسه هایی با شمشیر کوراوغلو، با سینه ای فراخ، با نگاهی به دوردست، مغرور و گاه آرام، گاه تند، پایکوبان، با پرشها و جهش های سریع و نشانی از مهارتهای جنگی، با ریتم تند طبل ها، به اوج می رسد.
رقص برای تمام موجودات زنده راهی برای
برطرف کردن یک احتیاج غریزی است. حتی جمادات نیز در حال رقصیدن هستند و
تنها یک حقیقت مطلق وجود دارد و آن “حرکت” است و رقص نیز یک حرکت هدفدار و
دارای انتظام. در نگاه شاعر فیلسوف آذربایجان، حسین جاوید از اجسام
میکروسکوپی (اتم و آنچه درون اتم) گرفته تا اجسام تلسکوپی و ماکروسکوپی
(ستارگان و سیارات) تماما در حال رقصند.
بر خلاف برخی از فعالیت های انسان اولیه مانند ساخت ابزارهای سنگی، شکار،
نقاشی در غار و غیره، رقص هیج نوع جسم فیزیکی از خود به جای نمی گذارد .
بنابراین صحبت کردن درباره زمان ورود رقص به فرهنگ بشر غیرممکن است. با این
وجود، قطعاً رقص بخش مهمی از مراسم، تشریفات، جشن ها و سرگرمی بدوی ترین
تمدن های بشر بوده است. باستان شناسی ردپاهایی از رقص را در دوران قبل از
تاریخ از جمله در نقاشی های مقبره های مصری در حدود ۳۳۰۰ قبل از میلاد و
نقاشی های پناهگاه صخره ای بیمبتکا در هند نشان می دهد .
یکی از بدوی ترین کاربردهای سازمان یافته رقص در بازگویی نمایشی داستان های
اساطیری بوده است. در واقع قبل از معرفی زبان های نوشتاری، رقص یکی از روش
های اصلی انتقال این داستان ها از نسلی به نسل دیگر بود.
یک کاربرد اولیه دیگر رقص، استفاده از آن به عنوان مقدمه نشئگی حالات خلسه
در آداب شفا دهنده بوده است. هنوز هم در فرهنگ های جنگل بارانی برزیل و
صحرای کالاهاری برای این کار از رقص استفاده می شود. منشأ رقص های
سریلانکایی به دوران بسیار کهن قبایل بومی و ” یاکا “ها (شیاطین) برمی
گردد. طبق افسانه های سریلانکایی، رقص های کندیان به ۲۵۰۰ سال قبل بر می
گردند و مربوط به یک مراسم جادویی هستند که طلسم یک شاه افسون را شکست.
———————————
رقصهای ملی و فولکلوریک آذربایجان هماهنگ با موسیقی ملی و اصیل آذربایجانی شکل گرفته است. این رقصها توسط مردم آذربایجان خلق شده و نسل به نسل به مرور زمان وشفاهی به ما رسیده اند. رقص آذربایجانی با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص، تنوع و فرمهای بسیار و موسیقی جذاب خود متمایز از سایر رقصهاست. در این رقصها تمامی احساسات و باورهای مردم آذربایجان هماهنگ با موسیقی زیبا و پرمحتوای آذربایجانی اجرا میگردد. این رقصها از زمانهای بسیار قدیم تا به امروز توانسته اعتبار و ماهیت خود را حفظ و به عنوان یکی از هنرهای زیبای فرم در جهان به رسمیت شناخته شود. از این رقص به عنوان تنها رقصی می توان نام برد که هیچ یک از رقصهای سایر ملل را تقلید نمیکند. به عنوان مثال حرکات دست و پا که مردان در این هنر بکار میبرند و یا ظرافتی که در حرکات زنان است در نوع خود بی نظیر است. علاوه بر ویژگی های قید شده در بالا یعنی حرکات موجود در این رقص، موسیقی و لباس خاص و متفاوتی برای هر رقص وجود دارد.
گؤنده ر بؤلوم لر: تاریخچه و پیدایش رقص و قدمت آن در آذربایجان